حکایت کوتاه دزد دین
چهارشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۱:۵۱ ب.ظ
آورده اند که روزی
دزدی در راهی بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود
و دعایی نیز پیوست آن بود .
دزد بسته را به صاحبش بازگرداند!
او را گفتند :
چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت : صاحب مال عقیده داشت
که این دعا ، مال او را حفظ می کند
و من دزد مال او هستم ، نه دزد دین!
اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال خللی می یافت ، آن وقت من دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است..!
۹۶/۰۲/۰۶